آخرین تابوت
کتاب آخرین تابوت نوشته ی محمدرضا حدادپور جهرمی ، روایت خواندنی از چند پرونده واقعی است که نشان می دهد اسرائیل چگونه ظرفیت های ما را تبدیل به تهدید کرده است و چگونه از اراذل و اوباش برای تحقق نقشه های شوم خود استفاده می کند .
اطلاعات بیشتر
یکی از نقاط قوت ما ورزشکاران حرفه ای و یکی از نقاط ضعف ما افراد اراذل و اوباش هستند . در این اوراق که روایت خواندنی از چند پرونده واقعی است ، نشان داده شده است که اسرائیل پگونه ظرفیت های ما را تبدیل به تهدید کرده است و چگونه از اراذل و اوباش برای تحقق نقشه های شوم خود استفاده می کند . این شگرد مختص نفوذ در جامعه ورزشی ما نیست بلکه از باب مشت نمونه خروار در این کتاب روایت شده است و بیش از پیش به همه دلسوزان و مراکز و مراجع و نهادهای فرهنگی در زمینه حفظ و حراست از جوانان علی الخصوص قهرمانان ورزشی هشدار داده و وظیفه خطیر نهادهای امنیتی را در این خصوص یادآور می شود .
بخشی از متن کتاب را بخوانید :
فرودگاه استانبول
شاپور با دو نفر دیگه وارد پارکینگ فرودگاه شدند . وقتی خواستند پیاده بشوند یکی از آن دو نفر به شاپور گفت : " همه محتویات ججیبت رو خالی کن داخل این کیسه . "
شاپور فقط یه بسته سیگار داشت و دو سه تا وسیله شخصی جزیی . ز شاپور گرفتند و پاکتی را به او تحویل دادند . وقتی پاکت را باز کرد دید یک کارت سفید به علاوه مقداری دلار داخلش هست .
نفر دوم به شاپور گفت : " از این جا تا جایی که می خوای بری و بعدش هم برگردی نیاز به پاس و ویزا نداری و همه چیزت با همین کارت سفید رنگ حل می شه . گمش نکن وگرنه خودتم گم و گور می شی . "
شاپور : " باشه . الان برم تو کدوم صف ؟ کدوم باجه ؟ چه مسیری سوار شم ؟ "
نفر اول : " یه رب دیگه میری سالن دوم باجه سوم . به خانمی که کراوات قرمز داره فقط همین کارت رو نشون بده بقیه ش خودش راهنمایی ت می کنه . "
...
خانم وسطی کراوات قرمز داشت و ف رو به رویش از دو صف دیگر کمتر مسافر داشت . ایستاد تا دو سه نفری که جلو بودند کارتشان را گرفتند و رفتند . وقتی نوبت به او رسید بدون هیچ سلام و علیکی کارت سفید رنگ را به آن خانم تحویل داد . خانم هم نگاهی به شاپور انداخت . دیگر حتی به سیستمش نگاه نکرد و بعد از این که لیست اعدادی که جلویش بود را تیک زد کارت پرواز را به همراه همان کارت سفید رنگ به شاپور برگرداند . هنوز چند قدمی دور نشده بود که تازه یادش اومد به عبارت مقصد نگاه کند . تا دید چشمش اندکی گرد شد و برگشت به مانیتور بالای سر آن سه تا خانم نگاه کرد تا از آن جا هم مقصد را چک کند و مطمئن شود . درست دیده بود . نوشته بود مقصد : " تل آویو ! "
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.