چرا تو

کتاب چرا تو؟! اثری داستانی ست که می خواهد با ترسیم روزگار امام حسن مجتبی و تاریخ آن زمان معنای نفوذ را برای مخاطب خود به تصویر بکشد .

این کتاب اثری از محمدرضا حداد پور جهرمی ست که با دید از نگاه مادر و از نگاه محمد بن اشعث زندگانی یکی از مهره های خطرناک یهود در قالب اسلام با نام شمر را بیان می نماید .

نویسنده کتاب بدون ادعای حق مطلب به صورت کامل اما تمام تلاش خود را نموده تا با دید زمانی باز مطلب نفوذ را با یک نمونه عینی نشان دهد .

نمی توان انتظار داشت به خاطر نگاه سیاسی امنیتی همه ابعاد و جزئیات بیان شود تا مخاطب بخش های پنهان را خود کشف کند .

در نوع نوشتار نویسنده با کلمات عینی  و امروزی دیده می شود و لازم است مخاطب داستان را از اول و صفحه به صفحه دنبال کند و گاه با توقف به آن بیندیشد .

بخشی از کتاب را با هم می خوانیم :

« من بودم و یک طفل ناخاسته از یک رابطه ی نافرجام .

گریه و خودزنی و اه و ناله فایده نداشت . نه بلد بودم سقطش کنم و نه کسی را خارج از آبادی می شناختم که به او مراجعه کنم و بچه ام را بیندازم . اصلا موقع ما این چیزها رسم نبود و هرکسی حامله می شد بچه اش را به دنیا می آورد .

من بودم و یک عالمه بیچارگی  که روی سرم خراب شده بود . بد تر از این حرف ها این بد که حالات دختری که ناخواسته و از روی غلط اضافه حامله می شود قابل مخفی کردن از دیگران نیست . مگر چند ماه می توانستم مخفی کنم ؟

حداکثر سه چهار ماه . بعدش که شکمم بالا می آمد چه ؟ بلاخره یک روز همه می فهمیدند و باید خودم را برای آن روز آماده می کردم . »

بخشی از قمت اول کتاب صفحه 15

چرا تو را از نشر حداد در سه فصل و در 195 صفحه بخوانید .