راز کانال کمیل

کتاب پیش رو یکی از آثار گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است . این کتاب با زبانی شیوا و دلنشین مخاطب را با خود همراه می کند تا از حوادث ابتدای جنگ تا تشکیل گردان کمیل به طور دقیق اطلاع پیدا کند . بخش پایانی کتاب به تصاویر یادگاری رزمندگان گردان کمیل و شهدای تفحص شده از کانال کمیل مزین شده است .      

بخشی از این کتاب را مطالعه بفرمایید : تصمیم :

سه شنبه 19 بهمن و روز دوم محاصره فرا رسید . یاران ثابت نیا همچنان ثابت و استوار در کانال سوم مانده بودند . اگر چه از عطش و گرسنگی می سوختند ، اما با شجاعت و مظلومیت وصف ناپذیر در برابر پاتک های دشمن که مدام انجام می شد ، مقاومت می کردند . البته حدود دو کیلومتر سمت چپ به طرف پاسگاه صفریه نیز درگیری های پراکنده با عراقی ها دیده می شد که بعدها فهمیدیم بچه های گروهان یک و دو از گردان کمیل بوده اند . ولی تنها چیزی که در آن لحظات به آن ها روحیه ی ایستادگی و مقاومت می داد ، شنیدن اذان ابراهیم هادی در مواقع نماز بود . در اثر پاتک های دشمن ، بخشی از کانال های تی شکل سوم که با فاصله از هم بود به دست بعثی ها افتاد . تعدادی از بعثی ها و نیروهای سودانی و منافقین در آن ها مستقر شدند . برخی از بچه ها که به آن ها نزدیک بودند این موضوع را نمی دانستند . آن ها برای بچه ها دست تکان می دادند و به فارسی از بچه ها می خواستند تا به سمت آن ها بروند . تعدادی از بچه ها تصور کردند آن ها نیروهای خودی اند . به همین خاطر به سختی از کانال بالا آمدند و به سمت کانال دیگر رفتند . اما دشمن بی رحمانه آن ها را به اسارت گرفته و به شهادت رساند . آن ها یکی پس از دیگری نقش بر زمین شدند . پیکر غرق در خون بچه ها بر روی زمین افتاد و بعثی ها مستانه می خندیدند و جنازه های آن ها را به یکدیگر نشان می دادند . آن ها به این طریق چهار نفر از بچه های ما را هم به اسارت گرفتند . ساعتی بعد بچه ها به آن ها حمله کردند و بعد از درگیری شدید ، آن ها مجبور به عقب نشینی از کانال شدند .