قرارگاه سری نصرت

موضوع کتاب قرارگاه قراگاه سری نصرت نقل و بیان خاطرات عباس هواشمی از بسیجیان حاضر در دفاع مقدس است که توسط خود او به قلمی ساده و بی تکلف نوشته شده است .

این رزمنده ابتدا از خاطرات کودکی خود در روستای ویس اهواز و روزگار قبل از انقلاب و جنگ خاطراتش را آغاز نموده است .

بیشتر مطالب کتاب خاطرات وی در عملیات های مختلف می باشد . سالها گذشته و خاطرات و گفته های زیادی بر جای مانده و سوالات و شبهات مختلفی برای نسل بعد از جنگ باقی مانده است . در این کتاب مخاطب را ناخودآگاه به پاسخ پرسش ها و شبهاتی که ممکن است در ذهن داشته باشد می رساند .

روال داستانی و گفته هایی که کمتر شنیده شده این بار از زاویه ای دیگر مخاطب را همراه می کند .

« ناچار بودیم به تلافی زدن شهرهایمان به عراق و عراقی ها بفهمانیم در صورت لزوم ما هم مقابل مثل می کنیم . با این هدف که دشمن هم طعم تلخ تلفات شهری را بچشد . جمهوری اسلامی ایران در ابتدا خیلی خویشتن داری می کرد در جنگ شهرها مقابله به مثل نمی کرد . اما بعثی ها از این خویشتن داری سوء استفاده کردند ؛ مردم شهرهای ما همواره در زیر آتش بودند و مردم عراق در شهرهایشان با خیال آسوده زندگی می کردند . از طرفی دیگر سربازان عراقی که در برابر ما می جنگیدند فرزندان همان مردمی بودند که در شهر های عراق آسوده به زندگی خویش ادامه می دانند . تلافی کردن حق مسلم ما بود .

بازتاب زیر آتش قراردادن العماره خیلی زیاد بود اول اینکه مقر سپاه چهارم عراق که در کنار العماره بود خود زیر آتش قرار گرفت .

دوم اینکه گلوله های توپاز بالای سر نظامیان مستقر در خط و از روی مقر و پادگان های نظامی رد می شد و به مرکز استان اصابت می کرد .

سوم ... »

بخشی از متن کتاب قرارگاه سری نصرت صفحه 425