سبد خرید شما خالی است

تاثیر نگاه شهید

کتاب تاثیر نگاه شهید خاطراتی کوتاه از شهید جوان مدافع حرم عباس دانشگر به کوشش مومن دانشگر و محسن حسن زاده است . در این کتاب خاطرات از افراد مختلفی را می خوانید که برخی آنان پس از شهادت با او آشنا شدند و در میانه مشکلات دست یاری شهید باعث دوستی آنان با وی شده است . این خاطرات هر کدام بخشی از ابعاد شخصیتی شهید را لا به لای داستان خود به مخاطب منتقل می کنند و او را با داستان خود همراه می کنند .

(0)
زمان باقی مانده
65,000 تومان

اطلاعات بیشتر

موضوع کتاب تاثیر نگاه شهید به کوشش مومن دانشگر و محسن حسن زاده جمع آوری خاطراتی از گره گشایی ، ابعاد اخلاقی و سیره زندگی شهید عباس دانشگر می باشد .

همچنین بعد از نقل خاطرات مستنداتی از شهید مثل بخشی از وصیت به خانواده  و دلنوشته های شهید و متن صوت آخر شهید نقل شده است .

نام کتاب از عکس روی جلد و خاطرات نقل شده گرفته شده است . درکتاب حاضر خاطراتی را از دوستان ، آشنایان و خانواده و برخی افراد دیگر می خوانید . برخی از این افراد به تصویر و آشنایی با اخلاق این شهید در برهه ای از زمان آشنا شده اند و داستان خود را نقل نموده اند .

این کتاب را انتشارات شهید کاظمی در 200 صفحه به همراه تصاویری از او چاپ و به بازار عرضه نموده است .

شهید دانشگر متولد سال 72 در سمنان بود و در سن 18 سالگی وارد دانشگاه امام حسین ( ع ) شد . بعد از این ورود شهید به دانشگاه و رشد اخلاقی این موضوع تا آنجا مورد توجه قرار گرفت تا در دانشگاه و برای تربیت عقیدتی واخلاقی دانشجویان در محیط دانشگاه باقی بماند .

اما روح در جستجوی تعالی او پس از شروع ماجرای سوریه بی تاب بود و در نهایت و پس از مدت ها مخالفت در سال نود و چهار در حالی که مدت کوتاهی از نامزدی اش می گذشت به سوریه رفت .

شهید دانشگر در نهایت در سال نود و پنج در حومه حلب با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید .

در مقدمه کتاب توصیه شده است تا برای بهره روحی بهتر  پیش از این کتاب لبخندی به رنگ شهادت و کتاب آخرین نماز در حلب را مطالعه نمایید .

بخشی از متن کتاب :

« در انتخاب همسر دودل و مردد بودم . اعتقادم این بود که شهدا مقربان درگاه الهی هستند و مشکل گشاییی می کنند . از طرفی تصویر خندان شهید عباس دانشگر را در فضای مجازی دیده بودم . به ذهنم خطور کرد به او متوسل شود و چاره ی راه را از او بخواهم . به نیت شهید نذر کردم که به مدت چند شب زیارت عاشورا بخوانم تا مشکلم برطرف شود .

بعد از زیارت عاشورای سوم ، در عالم رویا دیدم که در منطقه ای هستم که پر از یادمان شهداست . پس از عبور از چند یادمان رسیدم به عکس شهید دانشگر . همان جا نشستم و با گریه و تضرع ، زیارت عاشورا خواندم و حل مشکلم را طلب کردم . بیدار که شدم رضایت دادم که وصلت صورت بگیرد . در شب بله برون و در جریان توافق بر سر مهریه ، کدورتی پیش آمد و باعث شد که مدتی بلا تکلیف و سردرگم بمانم . در همین احوال خواهرم شهید دانشگر را در خواب دید و فهمید که آن اختلاف ها و کدورت ها باعث ناراحتی شهید شده است و شهید دوست دارد که آن وصلت صورت بگیرد . پس از این خواب جواب مثبت دادم ... »

صفحه 130 و 131

 

 

دیدگاه ها (0)