ناگرا

موضوع کتاب ناگرا به قلم زهرا میر باقری تدوین خاطرات اولین خبرنگار جنگ می باشد .

« در حالی که ناگرا بر دوشش سنگینی می کرد ، با جسارت ساعت ها در زیر باران گلوگه پیش می رفت و وقایع را ثبت می کرد . در طول هشت سال ، ناگرا بهترین و شاید تنها شاهد او در لحظات دشواری بود که حتی دوربین هم قادر نبود آن حقایق را ثبت کند .

او صدای مظلومیت مردامان سرزمینش را ضبط کرد و گزارش لحظه به لحظه از شجاعت آنان را به گوش جهان رساند و حالا پس از سال ها این وقایع خاطراتی شده است که جانباز گران قدر مجید جیران پور خامنه اولین خبرنگار و گزارشگر رادیو در سپاه از آن سخن می گوید . »

بخشی از مقدمه نویسنده

سالها گذشت و خاطرات یکی یکی از زیر خاک و همچون گنج بیرون کشیده شد تا روایتگر روزهای تلخ و شیرین دفاع برای آیندگانی باشد که آن روزها را ندیده اند . روایت پیش رو یکی از این دیده هاست که به کوشش نویسنده تدوین گردیده  است .

این خاطرات در 256 صفحه کمی قبل از جنگ و روزهای نویسنده در نیویورک تا پس از اعلام قبول قطعنامه را روایت می کند و توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است .

با هم بخشی از متن کتاب را می خوانیم :

« به همراه بچه های عملیات در یکی از منازل مستقر شدیم و منتظر آغاز عملیات ماندیم . بلاخره ساعت سی دقیقه ی بامداد دوشنبه ، دوم فروردین ماه با رمز یا زهرا آغاز شد و ما نیز با رزمندگان برای تهیه گزارش همراه شدیم . در همان آغاز کار باران شدیدی شروع به باریدن گرفت .

از یک طرف باران شدید و از طرف دیگر آتش دشمن بود که بر سر ما می بارید و ما در زیر باران  گلوله مشغول تهیه ی گزارش بودیم .

به علت حجم بالای بارندگی زمین قادر به جذب آب نبود و آب همه سطح منطقه را پوشاند . این آب گرفتگی هم سرعت رزمندگان را کم می کرد و هم کار  را برای ما سخت . اما رزمندگان با امید به خدا پیش رفتند ... عملیات یک هفته و ما در این یک هفته به شهر دزفول می آمدیم و در منزل دایی آقای عزت الله ضرغامی مستقر می شدیم . »

بخشی از متن کتاب صفحه 159 و 160