بیست و هفت روز و یک لبخند

در کتاب پیش رو زندگی جوانی زیبا روایت شده است که نمونه یک بسیجی واقعی و الگویی برای همه مردم دنیا است . این کتاب در 215 صفحه توسط انتشارات خط مقدم به چاپ رسیده است . پایان کتاب با تصاویر زیبای این شهید بزرگوار مزین شده است .

شما خواننده گرامی را به مطالعه بخشی از این کتاب دعوت می نماییم : بخش دوم :

روستای حمیمه ، خالی از سکنه است . همه ی روستایی ها ، خانه و کاشانه را رها کرده اند . خانه ها را گذاشته اند برای نظامی ها . فرقی هم نمی کند کدام نظامی . جان شان را دست گرفته و رفته اند . نیروهای فاطمیون و زینبیون ، بین نیروهای ایرانی می چرخند و تک و توکی هم سرباز روس پیدا می شود . قبل از آمدن این ها ، داعش اینجا سکنی داشته است ؛ این را از رد اشیایی می شود فهمید که بر جا گذاشته و شعارهایی که روی دیوارها با رنگ مشکی نوشته اند . خانه ها از جنس کاه گل است ، و محکم بودن شان ، از خمپاره ای پیداست که پشت یک خانه ترکیده و فقط باعث سوختگی اش شده و ترک های ریزی روی دیوارهایش به وجود آورده است . بابک و دوستانش ، در همان خانه ساکن اند . بر پنجره ی فرو ریخته ، پتویی نصب کرده اند . سیاهی روی در و دیوار ، تا حدودی با دستمال های نم دار پاک شده . دور حفره ای که خمپاره به وجود آورده ، صفحه ای گذاشته اند که رویش نوشته شده : دست شویی . روستای آرام ، اینک شکل و شمایل شهرک نظامی کوچکی را به خود گرفته است .