سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد دوم
جلد دوم کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد ، در میانه میدان ؛ بر اساس زندگی امام روح الله خمینی ( ره ) عارف ، فیلسوف ، سیاستمدار رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران به نویسندگی نادر ابراهیمی است . کتابی است که روایتی عظیم و مستند از شخصیت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، امام خمینی ( ره ) را در دل خود جای داده است .
اطلاعات بیشتر
آنچه در کتاب پیش رو از مقابل دیدگان مخاطبان گرامی عبور می کند ، دوران حضور پدر امام خمینی ( ره ) در زندان شاهنشاهی و در نهایت شهادت وی است . در این کتاب دوران مبارزاتی امام ( ره ) در جوانی و تجربیات حضور ایشان در حوزه علمیه و بعد از آن دیدارهایی که امام خمینی ( ره ) با آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی داشته اند نگاشته شده است .
یکی از جذابترین بخشهای این کتاب دیدار امام ( ره ) با محمدرضا پهلوی است . جایی که مردی مقتدر و رهبر با نگاهی نافذ و خداترس و بدون هیچ گونه هراسی در مواجهه با محمدرضا شاه همراه با مناظرهای عقلانی و معنوی مخاطب را مجذوب این شخصیت عظیم می کند .
نویسنده برای آنکه بتواند فصل مهمی از تاریخ بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی ایران را به مخاطب ارائه دهد با قلمی شیوا در قالب داستانی ، مستند و گزارش گونه بیان کرده است . مستندهایی از کودتای 28 مرداد و روایت هایی از تصویر زیبای نماز خواندن امام ( ره ) در سن ده سالگی . و در پایان کتاب روایتی پر از غم و اندوه از رحلت امام خمینی ( ره ) ارائه شده است .
بخشی از این کتاب زیبا و قابل تامل را مطالعه بفرمایید :
به دنبال دیدار سوم :
شاه در مقابل ابر مرد تقدیر :
شاه اگر می توانست او را بشناسد و بداند که اوست دست های قدرتمند تقدیر ، در واقع ، این شاه بود که سایه ی عطوفت خدا را بالای سر خویش داشت نه آن مرد روحانی سربلند سر به زیر ... و با وجود این ، انسان سودا می بافد که بپرسد : در آن دقایق شگفت باز نیامدنی ، شاه اگر خبر می شد که این مرد کیست که در برابر او ایستاده است ، و بیست و چهار سال بعد چه بلاهایی بر سر او و خاندانش نازل خواهد کرد ، و اگر می توانست برای یک نفس ، به آن روزهای آینده ی سرشار از عذاب و اضطراب خویش سفر کند و بر جمیع دیوارهای یک سرزمین پهناور ، عکس و نام این مرد را ببیند ، آیا ، بی درنگ ، قلبش از کار نمی ایستاد ؟ آیا ناگهان دردی عظیم در قفسه ی سینه ی خود احساس نمی کرد و زانوزنان نمی نالید : پزشک ... پزشکم را خبر کنید ! و آن گاه از پا در نمی آمد ؟ شاه به حاج آقا روح الله نگاه می کرد و دلش می خواست دست زیر چانه ی آن مرد روحانی بگذارد ، سرش را قدی بلند کند تا به اجبار چشم در چشم شاه بدوزد و ابهت شاه او را در هم بکوبد . شاه یقین داشت که نگریستن در چشمان چنان سلطان زورمندی ، کاری آسان نخواهد بود ...
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.