سبد خرید شما خالی است

عزیزخانوم

کتاب عزیزخانوم طرحی از یک زندگی به روایت کبری حسین زاده مادر شهیدان : محسن ، جواد ، علی اصغر ، و محمدرضا بارفروش است که توسط فاطمه جعفری تدوین و نوشته شده است . داستانی است که باغ گل مادر بودن را از پنجره ای زیبا و دلنشین به خوانندگان گرامی نشان می دهد .

(0)
زمان باقی مانده
22,000 تومان

اطلاعات بیشتر

برای ما مادری کردن خلاصه شده در مهر و محبت به فرزند ، به اینکه اگر تب کرد برایش بمیریم و نگذاریم خار در پایش برود . پای صحبت مادر شهیدان بارفروش یا به قول بچه هایش « عزیز » که نشستم ، با مفهوم تازه ای از مادری کردن رو به رو شدم ؛ مادری کردن به رسم ایثار . می گویند بالاترین مرتبه ایثار بذل جان است ؛ اما من معتقدم بالاترین مرتبه ایثار برای مادر ، گذشتن از جگرگوشه اش است که یقینا از جان برایش عزیزتر است . تو چقدر صبوری عزیز که خداوند به کرات تو را به این بلا آزموده و سربلند بیرون آمده ای . چقدر مردانه پای حرف خدا ایستاده ای و برای به قربانگاه فرستادن فرزندانت برایشان حنابندان گرفتی . تو اگر چه مادری ، می دانی عاطفه و احساست را کجا غلیان دهی و چه وقت در پستوی دلت پنهانش کنی . بسیار پیش آمد که در میان مصاحبه دلم لرزید و پای صحبت های عزیز اشک ریختم ؛ ولی او همچنان محکم و استوار از سختی ها حرف می زد و می گفت : توکلت علی الله . 

جرعه ای از کتاب عزیزخانوم گوارای وجودتان :

حنابندان :

پنج شنبه بود که تلفنی با جواد صحبت کردم ، یکشنبه هم آمد ، همان طور که قول داده بود ؛ اما نه با پای خودش ، روی دست مردم . انگار برای جواد سخت بود که بدون محسن در این دنیا بماند آن قدر که این دو برادر با هم ایاق بودند . به هم ردیف هایش گفته بود : هر کس دنبال من می آد ، غسل شهادت کنه . من دیشب خواب داداشم رو دیدم . گفت برات لباس آوردم . فردا شب می آی پیش خودم . راننده آمبولانس تا من را دید گفت : حاج خانوم ، شما مادر این شهید هستید ؟ گفتم : بله ، چطور ؟ گفت : آقا جواد وقتی می خواست بره خط به من گفت مادرم تازه داغ دیده ، دلم می خواد جنازه من رو زود براش ببری . خندیدم و به شوخی بهش گفتم : باشه تو برو شهید شو حالا یه کاریش می کنیم . گفت : هفتم من چهلم محسنمون خواهد بود . همانطور هم شد . هفتم جواد چهلم محسن بود . خمپاره خورده بود پشت سرش . آن قدر خوشگل و بلند بالا بود که در تابوت جایش نمی شد . بدنش را کج کرده بودند . وقتی برای آخرین بار صورتش را بوسیدم ، جای بخیه روی پیشانی اش من را به سال های بچگی اش برد . 

مشخصات

مشخصات محصول
مولف
فاطمه جعفری
انتشارات
راه یار
تعداد صفحات
112
شابک
978-622-668986-1
وزن
97 گرم
موضوع
خاطرات مادران شهیدان ایران
جلد
شومیز
شماره کتاب شناسی ملی
7363697
قطع
رقعی

دیدگاه ها (0)