در انتظار پدر

در انتظار پدر نام کتابی با موضوع مادرانه ای دلنشین از زندگی مادر شهید تورجی زاده و زندگی شهید به روایت مادر است .

این کتاب روایتی دلنشین و روان از زبان خانم کبری خدابخش دهقیست و  او خاطرات خود را از تولد تا شهادت فرزند در قالب شش فصل کوتاه روایت می کند .

فصل اول کتاب خاطرات کودکی مادر شهید و فصل دوم خاطرات دوران نوجوانی و ازدواج وی با پدر شهید تورجی زاده ست .

در فصل سوم و چهارم نیز وی تولد و کودکی شهید را برای مخاطب روایت می کند .

در فصل پنجم کتاب فعالیت های انقلابی و در فصل نهایی روزهای حضور شهید تورجی زاده در دفاع مقدس را می خوانید .

شهید تورجی زاده متولد سال 43 در اصفهان بود و در سال 66 در کربلای 10 به شهادت رسید .

این کتاب کم حجم در 101 صفحه و همراه با یک تصویر توسط انتشارات شهید کاظمی تدوین و چاپ گردیده است .

«در گرمای خرداد سال 61 خرمشهر تازه آزاد شده بود . تعدادی از مردم  آبان و خرمشهر را در شهر می دیدیم . شنیده بودم بیشترشان به شاهین شهر اصفهان مهاجرت کرده اند . به صداهای آژیر خطر عادت کرده بودیم . صدایی مهیب شبیه آسمان غرنبه بود . تا صدایش بلند شد ، اگر آب هم دستمان بود ، می گذاشتیم زمین و بدو  بدو خودمان را به زیرزمین می رساندیم . وسط راه شاید ده مرتبه نزدیک بود زمین بخوریم .

وقت امتحان های محمدرضا شده بود ؛ اما حواسش به امتحان هایش نبود و سرش جای دیگری گرم بود . یک روز از مدرسه که برگشت ، به چشم های درشت و مشکی اش نگاه کردم و فهمیدم حرفی برای گفتن دارد . کتابی که امتحانش را داده بود گذاشت روی طاقچه و دو زانو نشست جلویم . سرش را پایین انداخت . جدی شده بود . همان طور جدی گفت : مامان من می خوام ثبت نام کنم و برم جبهه . دیگر وقتش رسیده . امام خمینی اعلام کردن جبهه رفتن برای همه ی کسانی که می تونن برن واجبه . رضایت پدر و مادر هم شرط نیست .

خیلی تیز نگاهش کردم ؛ عمیق و طولانی اما محمدرضا دیگر مرد شده بود ... »

بخشی از متن کتاب در انتظار پدر صفحه 82