فهیمه
کتاب فهیمه روایتی داستانی و جذاب و زیبا از زندگی خانم فهیمه محبی مدیر دانشنامه تشیع به قلم نفیسه ثبات می باشد . این روایت زندگانی ایشان را از زمان کودکی و خاطرات شیرین از آن دوران و ازدواج با رضا محبی و تلاش برای چاپ کتاب دائره المعارف تشیع را تا فوت خانم محبی با بیانی روان در قالبی داستانی و از زبان دانای کل نقل می کند.
اطلاعات بیشتر
قصه زندگی بعضی آدمها آنقدر پر ماجراست درست مثل فرشی از تار و پود با رنگ های مختلف . داستان فهیمه قصه هزار دالانی ست که در هرکدام که پیچ می خوری یادت نمی آید که چه شد سر از آنجا درآوردی ؟ از خانه امامزاده عبدالله تا عمارت عین الدوله ، از لندن تا جبهه و این وسط دادن همه دارایی برای دایره العارف تشیع ؟
این قصه بر مبنای روایت شنیده شده فهیمه محبی با نویسنده نگاشته شده است اما با قلمی داستانی و روان و با زاویه دید دانای کل یا شخص سوم .
این کتاب داستان زندگی را با همه شیرینی ها و تلخی ها از میان خاک و غبار تاریخ از کودکی تا ازدواج ، از لندن تا شهادت فرزند و از بازگشت تا مرگ فهیمه را روایت می کند .
میان این روایت اما گاه مخاطب را بین کوچه های کودکی فهیمه و شادی هایش و گاه میان رنج های او بعد از مرگ مشکوک همسر قرار می دهد و مخاطب را دالان به دالان با قصه همراه می کند .
کتاب فهیمه در 360 صفحه نگاشته و توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است .
« از خانه تا مدرسه راهی نبود . درست مثل پامنار . محل عین الدوله بافت سنتی و مذهبی داشت . محمد حسین امیدوار بود که دبیرستان خوبی برای فهیمه پیدا کند . دبیرستان بدریه تنها مدرسه ای بود که مدیرش خانم بود و مدرسه را به کمک دختر هایش اداره می کرد .
فهیمه نگاهی به سر و شکل مدرسه انداخت . روسری اش را تا کرد و داخل جیب مانتویش جا داد . بدریه بزرگتر از مدرسه امامزاده یحیی نبود ولی حیاطش کمی جادارتر به نظر می رسید .
خاتم مدیر نگاهش را از میان برگه های روی میز به سمت تازه وارد ها سر داد . پدر و دختر را میان انحنای در برانداز کرد و بعد تعارفشان کرد که بشینند . محمد حسین از مدرسه و معلم هایش پرس و جو کرد و مدام با چشم هایش همه جا را زیر نظر داشت . نگاهش روی مردهای جوانی که از دفتر به حیاط و کلاس ها تردد داشتند می رفت و برمی گشت . خانم مدیر با سرفه کوتاهش نگاه پدر را به طرف خودش برگرداند ، بعد صدایش را صاف کرد : البته بیشتر معلم های مدرسه ما مرد هستند و کلاسا مختلطه . این دستور شاهنشاهه .
محمد حسین نمی دانست چه باید بکند ... »
بخشی از متن رمان فهیمه صفحه 27
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.