دو روایت از یک عکس

کتاب دو روایت از یک عکس نشر سوره ی مهر می باشد که در 384 صفحه چاپ و منتشر شده است .

یکی از نکات مثبت کتاب این است که نویسنده توانسته است با به کار بردن یک شخصیت تخیلی به نام غول چراغ جادو ، این رمان را از رمان های بزرگسالان تفکیک کند .

در اثر پیش رو نویسنده وقایع دوران پهلوی را هم چون کودتای 28 مرداد و ... را از زبان یک غول چراغ جادو به شیوه ی نوشتاری ساده را در دو بخش " روایت اول ، روایت دوم " برای نوجوانان شرح می دهد .

" بخشی از داستان "

چهره ی عبوس و خسته ی شاه از هم باز شد و تبسمی روی لب هایش نشست . صورت خسته و افسرده اش را در آیینه ی بین دو شمعدانی دید و دستی به سبیل های پهن و پیشانی بلندش کشید . شاید فکر می کرد کابوس می بیند و خیالاتی شده است .

- شما بیدارید اعلیحضرت . شاید باورش سخت باشد که یک بچه غول چراغ جادو توی اتاقتان باشد و با شما حرف بزند ، اما این واقعیت دارد .

بلافاصله چراغ را بین دست هایش گرفت و جلوی صورتش نگه داشت . بدون اینکه ذره ای ترس توی چشم هایش باشد ، نگاهم کرد . چنان خیره شده بود که انگار گریبان دزدی نابکار را گرفته که وارد اتاقش شده و به ساحت پادشاهی  و رضاخانی اش تجاوز کرده بود .

- این چراغ را چه کسی به اینجا آورده ؟

داشت با خودش حرف می زد . شاید هم داشت فکرش را بلند بلند به زبان می آورد .

- کسی مرا اینجا نیاورده . خودم اومدم تا ...

حرفم را برید و گفت : « یعنی تو یک غول چراغ جادویی ؟ از همان غول هایی که با سه سوت ... »

این بار من حرفشم را بریدم .

- نه . نه . من یک بچه غولم . توی همین چراغم . اهل سه سوت و این حرف ها هم نیستم .

صفحه 12 و 13 کتاب را خواندید