هلو برادر

مجموعه « هلو برادر » تلاشی است هر چند اندک در بازنمایی رنجی که مسلمانان دنیا می برند تا در این جهان به ظاهر آزاد در برابر پروردگارشان به رسم دینی که برگزیده اند تسلیم باقی بمانند . فرقی نمی کند کجای جهان باشد . اهل میانمار باشند یا نیجریه ، آمریکای لاتین و بوسنی یا حتی نیوزلندی های بی درد سر و آرام .

گردآوری و تنظیم این مجموعه داستان نه ماه طول کشید و در آستانه انتشار آن واقعه ی عظیم شهادت سردار دل ها اتفاق افتاد . نویسنده ی کتاب برای عرض احترام و ادای دین به این شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی تک داستانی در کتاب ارائه کرده است .

اثر پیش رو شامل 14 داستان مقاومت نظیر گانگسترها ، هلو برادر ، اردوی مرگ و رقص مرگ و ... از انتشارات نشر معارف است که در  136 صفحه توسط حامد اشتری گردآوری شده است .

" رقص مرگ "

صدای ساییده شدن دندان های شکسته ام را در هجوم صداهای اطراف به وضوح می شنوم . فشار انگشت های مرد زیر چانه ام زیاد می شود . گردنم کش می آید و درد در تمام سرم می پیچد . چاره ای به جز نگاه کردن به روبرو ندارم . به نرده های آهنی پنجره ای که هیچ نوری از آن به درون اتاق نمی تابد ، خیره می شوم .

زنی لاغراندام را مقابل چشمانم از بین جمعیت بیرون می کشند و به تنه ی درخت می بندند . زن موهای نازکش را با پارچه های کهنه و کثیقی پوشانده و بالای سرش گره ی نامنظمی  زده . پارچه را از سرش باز می کنند . در جواب تلاش های و تقلای زن برای حفظ حجاب نصف و نیمه اش ، تنها ضربه های پی در پی باتوم نصبیش می شود و من فکر می کنم مگر استخوان های نازک او چه قدر توان مقاومت دارند ؟ پارچه مثل ماری گرسنه که طعمه ی لذیذی دیده باشد ، دور گردن پر از چین و چروک زن می پیچید .

خیز برمی دارم تا از روی صندلی چوبی بلند شوم . اما دستی که زیر چانه ام قفل شده و فشار مشتی پر زور روی شانه و کتفم از آن می شودکه حتی بتوانم یک سانت خود را جابه جا کنم . حلقه ی پارچه بی رحمانه تنگ تر می شود ...

بخشی از داستان رقص مرگ ، صفحه ی 65 و 66 .