آتش و پرواز لاک پشت ها

در این کتاب ناخدا سید قریشی طی مصاحبه خود با نویسنده خاطراتش را از زمان ورود به نیروی دریایی تا پایان دفاع مقدس بیان نموده است .

ناخدا سید قریشی در سالهای حضور خود در قسمت عملیات هوایی و کار با هوا ناو به خدمت مشغول بودند .

طی سالهای بعد از جنگ خاطرات افراد بسیاری گفته شد .

انتشارات سوره مهر در مجموعه قصه های دریا به سراغ خاطرات ناخدا و سرداران دریا رفته و این خاطرات خواندنی را با قلم روان به چاپ رسانده است .

این کتاب به کوشش حسین قربازاده و در 177 صفحه توسط انتشارات سوره مهر برای مخاطبین نوجوان به چاپ رسانده است .

« پیرمرد هرچه تلاش کرد الاغ سیخ ایستاده بود و مقاومت می کرد . هاشم میری که در کنترل کابین منتظر بود تا درها را ببندد وقتی متوجه تاخیر شد پایین آمد و گفت " چرا اینقدر معطل می کنید ؟ "

وقتی متوجه مشکل شد ، لبخند زد و جلو رفت . الاغ را پشت به هواناو کرد ، از دمش کشید داخل هواناو . پیرمرد که بیشتر نگران دم الاغش بود ، وقتی کار تمام شد سراغ حیواناتش را گرفت و آنها را دور خود جمع کرد . میری گفت : " وقتی دیدید دنده جلو جواب نمی دهد ، دنده عقب همیشه چاره ساز است . " با هر بار یادآوری صحنه ای که دیده بودم خنده ام می گرفت . هاشم میری گفت : هواناو برای مردم ناشناخته و عجیب است چ برسد به این زبان بسته !

بلند خندیدم . هاشم هم خنده اش گرفت . گفتم : یک بار رفته بودیم یکی از روستاهای چابهار . وقتی در ساحل نشستیم ، تعدادی از ساکنین محل ریختند دور هواناو . وقتی پیاده شدیم ، شگفت زده نگاه می کردند . از یک نفر پرسیدم : چرا با دیدن ما اینقدر تعجب کردید ؟

گفت : " فکر می کردیم بشقاب پرنده است و موجودات فضایی از آن پیاده می شوند . »

بخشی از متن کتاب آتش و پرواز لاک پشت ها صفحه 156 و 157