قصه ما مثل شد جلد 7

 جلد هفتم کتاب قصه ی ما مثل شد نوشته ی محمد میرکیانی برای نوجوانان نوشته شده و در انتشارات به نشر ( انتشارات آستان قدس رضوی ) چاپ شده است .

این کتاب در سال 1386 به عنوان کتاب سال برای نوجوانان انتخاب شد و نام آن خیلی زود بر سر زبان ها افتاد .

" مطالبی که  در باره ی این کتاب باید بدانید "

1 / با اینکه قصه ها از کتاب و منابع گوناگون انتخاب شده اند ، نویسنده سعی کرده پرداخت آن ها یک دست ، روان و نزدیک به هم باشند .

2 / نویسنده تلاش کرده موضوع و فضای قصه های انتخاب شده مناسب حال و هوای نوجوانان باشد .

3 / نویسنده تلاش کرده ساختار و ساختمان قصه ها همان طور که است ، دست نخورده باقی بماند و بیشتر پرداخت داستانی کرده تا خواندنی تر شود .

4 / نویسنده زبان قصه ها را به زبان گفتاری نزدیک کرده است تا نوجوانان راحت تر بتوانند برای دیگران هم قصه گویی کنند .

5 / نویسنده برای هر قصه یک اسم انتخاب کرده است تا از همان اول موضوع پیدا نباشد و نوجوانان ماجرای قصه را تا آخر دنبال کنند و در پایان هر قصه ، موضوع آن و چگونه استفاده کردن از آن در زبان گفتاری ما آمده است .

این اثر دارای 124 صفحه و 22 قصه  است که در صفحات اول فهرست و در صفحات پایانی منابع استفاده شده آمده است .

" قصه ی چماق پر خور "

... غیر از خدا هیچ کس نبود .

روزی و روزگاری گروهی از ماموران و سربازان حاکم پا به روستایی گذاشتند . اهالی روستا از کوچک و بزرگ با ترس و لرز به خانه هایشان پناه بردند . با سر و صدا  و ترسانیدن اهالی ، آرام آرام درها باز شد و یکی یکی همه آمدند و خودشان را به میدان روستا یا آبادی رساندند . رئیس سربازان حکومت گفت ما نوکران دولت و حکومت آمده ایم . از راه دور هم آماده ایم . ما جانمان را کف دست گرفته ایم برای شما ، حالا شما هم باید مزد این جان فشانی را بدهید .

پیرمردی گفت : اگر نداشتیم چی قربان ؟

صفحه ی 22 .