خواهرم جوشن

موضوع کتاب خواهرم جوشن روایت خاطرات دریادار علی اکبر اخگر از پیشکسوتان دفاع مقدس در نیروی دریایی ایران اسلامی ست .

دریادار اخگر در این کتاب در مصاحبه با مهدی زارع ؛ نویسنده کتاب خاطراتشان را در سال های دفاع مقدس بیان کرده اند .

ناگفته هایی جذاب از روزهای گرم و سخت اما زیبا با تلاش مردانی که آب و عرشه را برای دفاع برگزیده اند .

نام جوشن در عنوان کتاب برگرفته از نام ناوی موشک انداز به همین نام است و دریادار اخگر در سال های خدمت خود ناخدای این ناو و ... را به عهده داشتند .

خواهرم جوشن از مجموعه قصه های دریا ست و با متنی روان شما را با تاریخ شیرین داستانی خود همراه می کند .

در هر بخش توضیح اصطلاحات در پاورقی بیان شده است .

این کتاب در 115 صفحه توسط انتشارات سوره مهر به همراه تعدادی عکس برای نوجوانان عزیز به چاپ رسیده است .

« رادار صدایم می کند . می روم پای صفحه ی رادار . نمی شنوم از رادار چه می گویند . می بینم . نقطه ی تپنده ی ناو عراقی به سرعت شانزده گره رسیده و حالا روی رادار دو تکه شده . تمام نقشه ی ذهنی ام به هم می ریزد . دو ناو بودند که از اولش نزدیک به هم حرکت می کردند و حالا که سرعت شان زیاد شده ، موج آن ها را از هم جدا کرده و چیزی نمانده از موقعیت روبروی من بگذرند و اگر من کاری نکنم ، یکی شان حتما کشتی را می زند و بعدش معلوم نیست چه کاری باید کرد .

دیر بجنبم حرکت من را هم تشخیص می دهند و خودم را هم می زنند . چند پله را پایین می روم و به اتاق عملیات می روم که نمودارها و صفحات رادار را بهتر چک کنم . هنوز نمی دانم فاصله ی دقیق مان چقدر است و دو ناو چقدر از هم فاصله دارند . بهترین گزینه موشک است .

می گویم موشک را روی کشتی دشمن قفل کنند . برمی گردم روی پل فرماندهی . نمی خواهم بدون دیدن دریا دستور حرکت بدهم ... »

بخشی از متن کتاب خواهرم جوشن