سبد خرید شما خالی است

دیدم که جانم می رود

کتاب دیدم که جانم می رود نوشته حمید داودآبادی است . او در این روایت زیبا و خواندنی ابعاد مختلف شخصیت از اخلاق و سبک زندگی شهید مصطفی کاظم زاده را  به مخاطب معرفی می کند . نویسنده با قلمی روان همراه با صمیمیت جریان دوستی و سال های دوستی از شروع انقلاب تا شهادت وی را برای شما بازگو می کند .

(0)
زمان باقی مانده
50,000 تومان

اطلاعات بیشتر

 

نویسنده کتاب حاضر خود از دوستان صمیمی شهید و از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس است . 

او در آغاز مختصر از تولد و کودکی شهید مطالبی را بیان می کند سپس در 43 نوشتار بعد ماجرای آشنایی و فعالیت هایشان را در آغاز انقلاب در مدرسه ، جبهه و پایگاه را تا شهادت بیان می کند .

این کتاب روایت رفاقت نویسنده و شهید از سال 58 تا سال 61 در مسلم بن عقیل است . 

کتاب حاضر در 264 صفحه نگاشته شده است و به همراه آلبوم عکس توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است .

« اکثر روزها ، از مدرسه جیم می شدم و همراه حامد قاسمی ، حسین و دو سه تای دیگر از بچه های محل ، به جلوی دانشگاه تهران می رفتیم . به قول بچه ها :

"انقلاب باعث شد تا پای ما از کلاس سوم راهنمایی به دانشگاه باز شود ؛ البته نه برای تحصیل ، که برای خنثی کردن حرکات موزیانه ی گروهک هایی که از آن جا به عنوان پایگاه استفاده می کردند ! "

یکی از همان بعد از ظهر های سال 58 ، هنگامی که از جلوی کوچه ای واقع در خیابان بیهقی رد می شدیم تا سر چهار راه سی متری نارمک سوار اتوبوس شویم ، حامد گفت :

- وایسا یکی از بچه ها هست که خیلی دوست داره بیاد دانشگاه .

دقیقه ای بعد هردو به سر کوچه آمدند . سلام و علیک سردی کردم ؛ حامد را به گوشه ای کشیدم و گفتم :

این بچه کیه که می خوای دنبال مون راه بندازی ؟ تو هم داری شورش در میاری ها !

و با چشم به او اشاره کردم . حامد با خنده گفت :

- تو نمیدونی حامد خیلی زرنگه . یک چیزی می گم یک چیزی می شنوی ... »

بخشی از متن کتاب دیدم که جانم می رود صفحه 12 و 13

مشخصات

مشخصات محصول
مولف
حمید داودآبادی
انتشارات
شهید کاظمی
تعداد صفحات
264
شابک
9786008200314
وزن
276
موضوع
شهید مصطفی کاظم زادهزندگی نامه شهدا
جلد
شومیز
شماره کتاب شناسی ملی
4308998
قطع
رقعی

دیدگاه ها (0)