اجاره نشین خیابان الامین
کتاب اجاره نشین خیابان الامین روایت هشت سال معرکه سوریه با جمال فیض اللهی به قلم علی اصغر عزتی پاک است که به شیوه رمان گونه و خالی از تخیل ، به صورت روان مطالبی را از جنایات داعش را به رشته تحریر درآمده است . قبل از معرکه های سوریه ، کرامات حضرت رقیه جناب فیض اللهی را متحول می کند و بعد از ناآرامی های سوریه ایشان یکی از اولین مدافعان حرم هستند .
اطلاعات بیشتر
کنجکاوی مان درباره زندگی و احوال جمال فیض اللهی در " باب الصغیر " اتفاق افتاد ، هنگامی که داشت درباره شخصیت های مقدس و محترم مدفون در این قطعه تاریخی برای زائران توضیح می داد . او در روایت هایش از سرگذشت مدفونین در آن مراقد گریز های بسیار خاصی می زد به اوضاع و احوال سوریه ، و می گفت که کربلا را پس از مواجهه مستقیم با جنایات داعش و تکفیری ها بیشتر لمس کرده و باور کرده که انسان می تواند واقعا همان قدر که در تاریخ عاشورا آمده جانی و وحشی باشد .
من همان جا و هنگامی که زائران را فرستاد داخل ساختمان یکی از مراقد و خود ماند بیرون در رفتم سراغش . گفتم : " منظورت از مواجهه مستقیم و بلاواسطه چیست آقا جمال ؟ "
خندید و گفت : " من در همین سال ها با چشم هایم دیده ام آنچه را که تاریخ از جنایات اشقیا گفته در کربلا ! "
پرسیدم : " کجا ؟ " گفت : " در همین سوریه دورت بگردم ! " و این شد آغازی بر هر آنچه در این کتاب آمده .
جمال خود سرگذشت شگفتی دارد اما شگفت تر از زندگی اش وقایعی است که از هشت سال جنگ سوریه به چشم دیده است .
برگی از این کتاب را با هم بخوانیم تا بیشتر آشنا شوید با شخصیت آقا جمال :
در آن گیرودار یک شب آخرهای شب من که رفته بودم پی کاری وقتی برگشتم بروم حرم حضرت رقیه دیدم در اصلی بسته است . زنگ زدم به سید فوائد که : " چرا این جا بسته است ؟ " گفت : " دور تا دور حرم پر از آدم است نمی بینی ؟ " گفتم : " نه عادی است . " گفت : " نه بابا ! نمی دانم کدام حرام زاده ای شایعه کرده که در و پنجره این جا طلاست . الان هر ن زیر تهدیدیم که بریزند در و پنجره را از ریشه در بیاورند . برو از در آشپزخانه بیا داخل . "
منظورش در پشتی حرم بود . رفتم ساختمان حرم را دور بزنم دیدم سه - چهار تا جوان ایستاده اند در خم کوچه . گفتم : " تعالو . می خواهید بروید در و پنجره حضرت رقیه را بدزدید ؟ " یکی شان گفت : " لا ! " گفتم : " پس برای چه ایستاده اید ؟ " گفت : " توی ایرانی از آن سر دنیا آمده ای به من گیر می دهی که چرا اینجا ایستاده ام ؟ ! خاکم است . " گفتم : " خاکت است ، ولی این کسی که اینجا خوابیده جان ماست . حالا هم اگر تو سنی هستی ، اگر شیعه هستی ، اگر یهودی هستی هر کی هستی بدان اگر یک پنجره از این ساختمان کم شود خاک تان را به توبره می کشیم . این را بدان و بعد خواستی تا پس فردا کشیک وایستا ! "
بعد عصبانی تر شدم و سرش داد زدم که : " این ها آهن است ، مس است بدبخت ها ! کی به شما گفته طلاست ؟ یک زمانی خناسان کاری کردند که مسلمان رفت گوشواره دختر پیغمبر را از گوشش در آورد سر پسر پیغمبر خدا را بریدند به خاطر پول ؛ الان هم دوباره پیروان شان دارند همان کار را با شما می کنند . باز می خواهند به طمع طلا بیندازندتان به جان در و پنجره خانه دختر رسول الله . " خلاصه صدایم را انداختم توی سرم و گفتم : " بدبخت ها ! هر چه می خواهید بگویید تا من به تان بدهم اما این غلط ها را نکنید . "
صفحه 64
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.