حماسه کاوه
کتاب حماسه کاوه به قلم حمیدرضا صدوقی خاطرات و زندگی نامه سردار شهید محمود کاوه از سرداران جوان و نخبه دفاع مقدس از خطه خراسان است . در این کتاب نویسنده می خواهد در قالب خاطرات و مختصری خصوصیات ایشان ، کمی شما را با ستاره ای آشنا کند که در یک خانواده مومن به دنیا آمد و از نوجوانی خودسازی را شروع کرد و هم از لحاظ مدیریتی و رزمی و هم از لحاظ اخلاق برجسته بود .
اطلاعات بیشتر
موضوع کتاب حماسه کاوه روایتی از زندگی شهید محمود کاوه از فرماندهان حماسه ساز دفاع مقدس به قلم حمیدرضا صدوقی می باشد .
محمود کاوه ، نوجوانی بود که وقتی شیپور جنگ نواخته شد بدون درنگ قدم در راه دفاع نهاد و این دیار انسانی دیگر از او ساخت . کاوه در مقابل دشمنان با وجود سن کم مظهر قدرتی بود که سال ها پیش امام در وصف آنان گفته بود " سربازان من در گهواره اند . "
از همین رو در صحنه نبردی که او حضور داشت دشمن میدان را خالی کرده و فرار می نمود و دوستان و همرزمانش قوت قلب می گرفتند . صاحب این قلم می خواهد فقط کمی شما را با این شهید آشنا کند .
« خوب است من از برادر عزیزمان ، محمود کاوه یاد کنم که من ، او را از بچگی اش می شناختم . پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین مسجد امام حسن ( ع ) بود که بنده آنجا نماز می خواندم و سخنرانی می کردم . دست این بچه را می گرفت با خودش می آورد و من می دانستم همین یک پسر را دارد ...
در یک چنین محیط فکری ، این جوان تربیت شد و جزو عناصر کم نظیری بود که من او را درصدد خودسازی یافتم ... »
بخشی از متن پشت کتاب
« وضع مالی خوبی نداشتیم . برای اینکه در آسایش و رفاه بیشتری باشیم ، پدرم خیلی وقت ها از صبح تا شب کار می کرد . برای همین هم ما دوست داشتیم به نوعی کمکش کنیم . مغازه ای بود نزدیک خانه که می رفتیم پسته می گرفتیم و مغز می کردیم و در قبال آن دست مزد ناچیزی می گرفتیم ... این کار گاهی یک تا دو ساعت بعد از نیمه شب طول می کشید ...
بعضی از پسته ها زیر چکش خورد می شد . این طور وقت ها محمود اخم هایش را می کشید به هم و می گفت : " چه کار می کنی ؟ مواظب باش . این مال مردمه ، حق الناسه ... گاهی اگر پسته ای از زیر چکش در می رفت و این طرف و آن طرف می افتاد ، تا پیدایش نمی کرد و نمی ریخت روی بقیه پسته ها ، خاطرش جمع نمی شد .
درست عکس محمود ، صاحب پسته ها بود . هرچه محمود مقید بود و درست کار ، صاحب کار ما بی انصاف بود ...
دست مزد ناچیزی که می گرفتیم ، با خوشحالی می ریختیم تو قلک و پس انداز می کردیم . یادم هست همان زمان ، مادرم با یک چراغ فتیله ای آشپزی می کرد . خیلی دود می کرد و تا می خواست غذایی بپزد ، کلی مشقت می کشید ... دو سال طول کشید تا قلک هایمان را شکستیم و با پول آن توانستیم یک اجاق گاز برای خانه بخریم . »
بخشی از متن کتاب حماسه کاوه صفحه 15 تا 17
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.