مصطفای خدا

موضوع کتاب مصطفای خدا معرفی ابعاد شخصیتی و روایت زندگینامه شهید مصطفی ردانی پور در قالب 63 خاطره از خانواده و دوستان و همرزمان ایشان است .

این کتاب در 168 صفحه به همراه تصاویر سیاه و سفید توسط جمعی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی نگاشته شده و در قطع پالتویی به چاپ رسیده است . 

شهید حجت السلام ردانی پور از سرداران گمنام  دفاع مقدس و متولد سال37 در اصفهان بود . در یک سالگی به شدت مریض شد ولی به طور معجزه آسایی زنده شد .

وی از همان ابتدای غائله کردستان حضور داشت . در 23 سالگی جوان ترین فرمانده سپاه بود و به سمت فرمانده قرارگاه فتح منصوب شد .

شهید روانی پور در عملیات والفجر 2 در منطقه تپه برهانی در حال مقاومت از ناحیه جمجمه مورد اصابت قرار گرفت و همانطور که آرزویش بود جاوید الاثر شد .

« کارت عروسی 

... چند تا کارت برداشت و با برخی از دوستان راهی قم شد ! وقتی برگشت پرسیدم این همه کار داریم . کجا رفتی ؟!

مکثی کرد و گفت : شنیدی می گن به نیابت از حضرت زهرا به زیارت حضرت معصومه بروید . من هم رفته بودم زیارت . بعد هم یکی از کارت ها را داخل ضریح حضرت معصومه انداختم .

از همه معصومین به خصوص حضرت زهرا دعوت کردم تا در مراسم ما شرکت کنند !

***

روز بعد از عروسی دوباره مصطفی را دیدم . چشمانش باد کرده بود . می دانستم از خواب زیاد نیست . حدس زدم گریه کرده ! رفتم جلو و کلی سوال پیچش کردم . تا اینکه بلاخره حرف زد و گفت : دیشب خواب عجیبی دیدم ! در عالم رویا دیدم مجلس عروسی ما برقرار شده . جلوی در ایستادم . چندین بانوی مجلله که بسیار نورانی بودند وارد مجلس عروسی شدند .

بلافاصله فهمیدم که دعوت ما را جواب داده اند . با خوشحالی به استقبال آنها رفتم . با احترام گفتم : خانم شما به مجلس ما آمدید ؟! 

مادر سادات هم با خوشرویی گفتند : " مجلس شما نیاییم کجا برویم ؟! " »

بخشی از متن کتاب مصطفای خدا صفحه ی 128 و 129