بفرمایید بهشت

موضوع کتاب بفرمایید بهشت ، روایت‌های واقعی راجع به خانواده ای با داستان های جالب است .

محدثه سادات طباطبایی ، نویسنده این کتاب حوادث روزمره زندگی اش و دنیای متفاوت کودکانش را که به تعبیرش بهشت کوچکی است را برای مخاطبین به رشته تحریر در آورده است .

این مادر توانمند با کمک از هنر قصه گویی و با تعریف طنزگونه‌ وقایع زندگی و خاطراتش ، می کوشد قصه هایی را در مورد چگونگی ایستادن در برابر مسائل و مشکلات خانواده را به خواننده در لا به لای روزنگاره هایش بیاموزد . 

نویسنده این مطالب را در قالب نوشتارهای کوتاه با موضوعات مختلف ارائه نموده است . 

بیانی خودمانی همراه با طنز و مسایلی ملموس که خواننده با آن ارتباط برقرار می کند .

این کتاب را انتشارات عهد مانا در 168 صفحه به چاپ رساندیده بود .

« من هم یک مادرم 

چند سال پیش بالاخره ملیکا بعد از قهر و آشتی های طولانی و پرسوز و گداز با بچه های رنگارنگ و بالا و پایین کردن هم کلاسی هایش دوست دلخواهش را پیدا کرد . دختری ریزنقش مهربانی که هم با ادب بود ، هم درسخوان . در اولین گام ملیکا که ورد زبانش مائده بود تصمیم گرفت دوست جدیدش را به یک مهمانی دو نفره دعوت کند . تصمیم داشت یک عالمه خوراکی بخورند و با هم فیلم ببینند و حرف بزنند و خلاصه یک روز خوب داشته باشند . اما وقتی زنگ در را زدند متوجه شدیم مهمان ها بیش از یک نفرند . مائده با مامان و خواهر کوچولویش آمده بودند . مامان مائده زنی بود بلند قد با پوستی سفید و چشمانی به رنگ دریا . دختر کوچولویش هم درست شبیه خودش بود ، ولی چشمان مائده مثل شب سیاه بود و کمی شیطنت در ان برق می زد . »

بخشی از متن کتاب بفرمایید بهشت صفحه 125