عاشقانه ای برای 16 ساله ها

موضوع کتاب عاشقانه ای برای 16 ساله ها روایتی از زندگی شهیده راضیه کشاورز است .

دختری 16 ساله ی شیرازی  و متولد آخرین ماه تابستان در مرودشت که به خاطر عشق پدر و مادر به حضرت زهرا نامش راضیه شد . او برای دوم شدن در قهرمانی کاراته و پایین آمدن تیم اش غمگین شد و همیشه دوست داشت تا اول باشد .

بعد از رفتن به حسینیه و آشنایی با دوستان جدید تحولات روحی و معنویش بیشتر شد . راضیه تا قبل از بهار 16 سالگیش موقعیت های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته ، مسابقات قرآن و درس کسب کرد .

سعیده سادات اکبری از دوستان هییتی او در این کتاب سعی نموده تا در روایت خود جز حقیقت را بازگو نکند و از شهید انسانی خیالی نسازد . 

بخشی از کتاب عاشقانه ای برای 16 ساله ها صفحه ی143 :

« حال راضیه وقت سلام دادن در جلوی ورودی باب الرضا موقعی که به حرم می رسند و قدم برداشتن های شمرده شمرده در صحن جامع رضوی و وارد شدن به روضه ی منوره از ایوان طلای صحن آزادی حال کسی ست که جز محبوب را نمی بیند  و جز نظر به او هیچ کس و هیچ چیز را نمی بیند و جز نظر به او هیچ کس و هیچ چیز برایش جلوه ندارد .

اذن دخول که می خواند تا به عبارت « یسمعون کلامی و یردون سلامی » می رسد ، حرف آیت الله بهجت مثل زنگ در گوشش به صدا در می آید که وقتی به زیارت حرم و قبر مطهر امامان معصوم می روید ، باید آنها را حی و حاضر و ناضر فرض کنید . آنها حرف شما را می شنوند و جواب سلامتان را بی و برو برگرد می دهند . »