دوستان خوب ما داستان عروسک های زینب و محسن

با توجه به اینکه شخصیت پردازی مهمترین عنصر خلق قهرمان است بر آن شدیم تا این دو قهرمان کوچک را بهتر به فرزندانمان بشناسیم در این میان و با توجه به استقبال دوستداران این عروسک ها تلاش کردیم کتاب داستان این دو شخصیت محبوب را با تصویرگری زیبا و بیان داستانی از پیاده روی اربعین آن دو شخصیت تولید کنیم . کتاب حاضر کتاب این عروسک های دست ساز است که به دو زبان عربی و فارسی به چاپ رسیده است .

کتاب را می توانید همراه با عروسک ها برای کودک خود یا به عنوان هدیه تهیه کنید و فرهنگ ناب ایرانی اسلامی و این گردهمایی بزرگ را به آنها آموزش بدهید .

کتاب دوستان خوب ما به زبان عربی را می توانید به نوان هدیه برای کودکان عراقی تهیه و در مسیر اربعین به آنها هدیه بدهید با این کار ارتباط بین نسل ها ایجاد می شود و خاطره بسیار خوبی در ذهن نسل آینده ایران و عراق باقی می ماند ان شالله .

بخشی از داستان را بخوانید :

زینب از ترس خودش را پشت برادرش پنهان کرد . محسن با تته پته گفت : " کا.. کا .. کاری به ما نداشته باشید ! "

یکی از پسرها که لباس راه راه گشادی پوشیده بود گفت : " ما کاری نداشت ! من یاسرم ! این ها هم جمیل و رقیه و برحیه بچه های عمویم بودند . "

- ... تُ ... تو می توانی فارســــــــــــــــــــــــــــــــــی صحبت کنی ؟

- پسر گفت : " آره کمی بلد هست . مادرم ایرانی بود .

- این جا موکب شماست ؟

- بله وقتی بزرگتر ها اجازه نداد ما در موکب آن ها بهشان کمک کرد ما هم خودمان چادر را زد .

- چادر قشنگی است .