مرگ از من فرار می کند

این اثر در قالب مجموعه از چشمها به نگارش درآمده و چارچوب این مجموعه باعث شده تا وقایع و روایت های این کتاب به دور از قصه پردازی بازگو شود .

در کتاب مرگ از من فرار می کند خاطراتی از زندگی سراسر سفر و پررمز و راز مصطفی چمران روایت می شود . از آمریکا تا لبنان ، از پاوه تا سوسنگرد ، از اهواز تا دهلاویه و از زمین تا آسمان .

در مرگ از من فرار می کند از روزهای جبهه و جنگ و زندگی خانوادگی چمران نیز خاطراتی ماندگار نقل شده که هر کدام ما را در بازشناسی آن مرد خدا کمک می کند .

فرهاد خضری در کتاب مرگ از من فرار می‌کند به خاطرات شهید چمران از زبان دوستان و همرزمانش در لبنان و کردستان پرداخته است . کتاب در ابتدا از خاطرات دوستان و همرزمان چمران را در لبنان می گوید . هیام که تنها 15 سال داشت ولی با دکتر و جنبش امل آشنا شد . محمد علی مهتدی ، مهدی بهادری نژاد ، فاطمه نواب صفوی ، سید محمد غروی و ربابه صدر از جمله راویان سفر نخست دکتر چمران به لبنان هستند . کتاب پس از این به خاطرات چمران در طول حضور در کردستان می پردازد .

کتاب برای در برداشتن تمام زندگی شهید مصطفی چمران به دو بخش تقسیم شده است که با عنوان سفر در کتاب ذکر شده است سفر اول شامل خاطرات دوستان شهید چمران از سفر دکتر چمران به آمریکا و لبنان است و سفر دوم کتاب شامل خاطرات جنگیدن ها و رشادت های چمران در خاک ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس است .

فکر بافت قالی در جنوب لبنان از دکتر بود . مردم تنباکو می کاشتند و مشتری کم بود و دکتر پیشنهاد کرد بهتر است زن ها هم تلاشی در بافت قالی بکنند . مرکز آموزش شد خود موسسه و در همان هنرستان . گاهی می دیدم دکتر نشسته دارد طراحی می کند . می رفتم می گفتم " این چیه ؟ "

می گفت " نقشه قالی . این جا کسی نیست بکشد . مجبورم خودم آستین بالا بزنم کسی بیکار نماند . "

امام موسی صدر بی میل نبود کاشتن تنباکو به بافت قالی تبدیل شود . دیده بود هفده ساعت کار در مزرعه تنباکو و فروش نرفتنش چه زحمتی از آن ها هدر می دهد . در عوض بافتن قالی و فروشش تضمین داشت . هم از نظر مادی هم از نظر اخلاقی . زن ها در خانه می ماندند و کارشان را دور از چشم نامحرم انجام می دادند و عفت شان حفظ می شد . زحمتش هم کمتر بود . آموزشان که در مدرسه تمام می شد می رفتند توی خونه مشغول می شدند .

...

به جز این ها دستگاه های پیشرفته نجاری و آهنگری و مکانیکی را رفت خودش از آلمان خرید آورد تا مدرسه روی پای خودش بایستد . ساختمانش را هم با کمک بچه ها ساخت . در ساعت های بیکاری و روزهای تعطیل .

گروهی از اساتید دانشگاه شوروی سابق آمدند بازدید مدرسه . گفتند آن ها کی هستند که دارند ساختمان را می سازند ؟

دکتر گفت " شاگردان خود مدرسه اند . "

گفتند " چی کار می کنند ؟ "

دکتر گفت " دارند خانه خودشان را می سازند . فکر کنم به این کار می گویند همکاری . "

همه شان از این اتحاد بخصوص در آن شرایط جنگی و اختلاف ها در تعجب بودند . کار ساختمان که تمام شد امام موسی صدر آمد از اهل فن پرسید " فکر می کنید ساخت این جا چقدر خرج برداشته ؟ "

گفتند " پانصد هزار لیر ."

امام موسی خندید گفت " ولی کتر چمران این جا را فقط با صد و هشتاد هزار لیر ساخته . "