سبد خرید شما خالی است

شبیه خودش شهید حامد جوانی

کتاب شبیه خودش روایت زندگی شهید حامد جوانی از شهدای مدافع حرم اهل تبریز و آذربایجان است و با روایت زندگی و مبارزات شهید حامد جوانی ، به برخی سوال‌ها و ابهام‌ها در خصوص مدافعین حرم و دفاع در بیرون از مرزها پاسخ می‌دهد .

(0)
زمان باقی مانده
12,000 تومان

اطلاعات بیشتر

 کتاب شبیه خودش روایت زندگی شهید حامد جوانی از شهدای مدافع حرم که انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده به چاپ سوم رسید .

این کتاب اولین اثری است که درباره شهدای مدافع حرم اهل تبریز و آذربایجان منتشر می‌شود و با روایت زندگی و مبارزات شهید حامد جوانی ، به برخی سوال‌ها و ابهام‌ها در خصوص مدافعین حرم و دفاع در بیرون از مرزها پاسخ می‌دهد .

شهید حامد جوانی از ابتدای کودکی علاقه زیادی به حضرت ابالفضل العباس( ع ) داشت ؛ همچون حضرت سقا دستانش را فدا می‌کند ، چشمانش را می‌بخشد و پیکرش را آماج ترکش‌ها قرار می‌دهد تا جایی که در سوریه به « شهید ابالفضلی » شناخته می‌شده است .

فکر نکنید که فقط همین باطن مصفا را داشته و بس . نه ! به شدت هنرمند و باعرضه بوده . یگان خدمت او در لشگر عاشورا ، توپخانه بوده و در این رسته از نخبه‌ها و ویژه‌ها به حساب میرفته و فرماندهان چه در لشگر و چه در سوریه روی توان و تخصص او حساب ویژه باز کرده بودند. درس‌خوان ، کاربلد ، خانواده دوست ، باهوش و البته به اقتضای جوانی حسابی بازیگوش بوده است ! عاشق لایی کشیدن در اتوبان و همزمان پیامک بازی با گوشی آن هم پشت فرمان !

از فرازهای درخشان این کتاب ، ماجرای ملاقات خانواده حامد با رهبرمعظم انقلاب است که خیلی خواندنی است .

گفتنی است این کتاب در سه فصل و با بهره گیری از خاطرات شهید حامد جوانی از زبان والدین و هم‌رزمانش نگاشته شده است .

در قسمتی از مطالب کتاب صفحه 57 می خوانید :

حالش خوب بود . رفیقش موبایل به دست داشت پشت تویوتا ازش فیلم می گرفت : " حامد جان ، از سختی کار توی ادلب بگو ! " حامد هم قیافه مصاحبه به خودش گرفت . جا به جا شد . دستش را گرفت به لبه ماشین باد مستقیم می خورد به صورتش . گلویش را صاف کرد : " کار ما اینجا واقعا سخته . هر روز میایم توپامون رو بشمریم ، ببینیم کم شده یا نه ! تعدادشون زیاده . شش تا رو نمی شه شمرد و دید چند تا هستند . بعد می نشینیم و هر گلوله ای که اونا می زنن ، تیک می زنیم . کارمون خیلی سنگینه ! زیاد ادامه بدیم ممکنه دچار گرفتگی عضلات و دیسک کمر بشیم . فرمانده ها هم نمی دونم چرا کار به این سنگینی را داده ن به نیروها ! "

داشتند می رفتند ادلب . بعد همان جا پشت تویوتا شروع کرد به خواندن :

ننم می گفت جبهه نرو 

جبهه می ری جورین نرو

جورین می ری ادلب نرو

ادلب می ری رو مین نرو !

و دوباره گلو صاف کرد : " ولی ما اومدیم فقط رو مینش نرفتیم . رو مینشم بریم . تمومه ! "

مشخصات

مشخصات محصول
مولف
حسین شرفخانلو
انتشارات
روایت فتح
تعداد صفحات
120
شابک
9786003301023
وزن
110 گرم
موضوع
سرگذشتنامه شهیدان سوریهخاطرات شهدای مدافع حرم
جلد
شومیز
شماره کتاب شناسی ملی
4224622

دیدگاه ها (0)