عطش
کتاب عطش درباره عالمی فقیه و عارف است که ناگفته هایی از سیر توحیدی کامل عظیم حضرت آیت الله سید علی قاضی طبابایی است که با تجدید نظر و اضافات به همراه زندگی نامه مختصر استاد سید محمدحسن قاضی طباطبایی همراه است .
اطلاعات بیشتر
کتاب عطش در بردارنده ناگفته هایی از سیر توحیدی کامل عظیم حضرت آیت الله سید علی قاضی طبابایی است که با تجدید نظر و اضافات به همراه زندگی نامه مختصر استاد سید محمدحسن قاضی طباطبایی همراه است .
اسم کتاب را از بیماری عطش که این عارف عالیقدر در اواخر عمر داشت بر گرفته اند .
آیت الله قاضی انسانی است که در استقامت، صلابت کوه را دارد . او برای آنکه ابواب آسمان به رویش گشوده شود چهل سال صبر کرده است . می داند که بدون استقامت انسان به جایی نمی رسد و آن را به شاگردان خود نیز می آموزد . سخن درباره عالمی است فقیه و عارفی است عظیم که از بحر عشق و معرفت و توحید گوهرها در کف داشت و این تنها شاگردان او بودند که توانستند در نور چنین گوهری مست و حیران شوند . هر چند که آن ها نیز هر کدام به قدر سعه وجودشان بهره ها بردند و قاضی به آن ها هم می گفت : " به شما هم کامل ندادم " .
در این کتاب به موضوعاتی همچون زندگی نامه ، سیره معنوی ، سیره عرفانی ، سیره تربیتی ، اخلاق خانوادگی ، اخلاق عارفانه ، توصیه ها اشعار ، نامه ها و دیدگاه های آیت الله سید علی قاضی طباطبایی پرداخته است و در بخش آخر به مصاحبه ها با خانواده این بزرگوار و نکاتی که در مورد حالات و روحیات این عالم بلند مرتبه بیان کرده اند می پردازد .
در بخش آخر مصاحبه ها می خوانید :
درباره شیخ محمد تقی آملی نقل می کنند که ایشان می فرمود روزی به حجره آقای قاضی رفتن و منتظر شدم تا ایشان بیایند وقتی آمدند از علت حضورم در آنجا سوال کردند و من گفتم یک استخاره می خواهم ایشان فرمودند : طلبه چندین سال در حال تحصیل در نجف باشد و نتواند برای خود یک استخاره بکند ؟!! آقای آملی با حالت خجالت عرض میکنند که می خواهم یک اجازه مخصوص از حضرت ولی عصر عجل الله داشته باشند . آقا گفت اجازه خاص نمیخواهد همان اجازهعامکه به همه داده اند برای شما هم کافی است . ایشان گفت اما من از این حرفمنظور دیگری داشتم و آن دیدن حضرت ولی عصر عجل الله بود .
آقای قاضی اذکار و برنامههایی را تعلیم دادند و من به مسجد سهله رفتم و شب ها برای انجام آن برنامه بیدار میشدم تا اینکه یک شب وقتی شروع به انجام آن کار کردم احساس کردم کسی دستش را روی شانه ام گذاشته و میگوید برای تشرف آماده باش .
من با شنیدن این جمله ترس و لرز تمام وجودم را گرفت و شروع کردم به التماس و تضرع که مرا از این کار معاف کن من نمی خواهم . ایشان هم قبول کردند و رفتند فردا که به نجف آمده ام فوری خدمت آقای قاضی رسیدم و ایشان پیش از آنکه چیزی بپرسند ، فرمودند : وقتی هنوز مهیا نیستی چرا آنقدر اصرار می کنی ؟!
مشخصات
دیدگاه ها (0)
لطفا پیش از ارسال نظر، این موارد را مطالعه کنید:
این محصولات ساخته و پرداخته هنرمندانی است که نظرات شما را میبینند و از آن بهرهمند میشوند؛ پس لازم است محتوای ارسالی شما منطبق برعرف و شئونات جامعه و با بیانی دوستانه و عاری از لحن تند، تمسخرو توهین باشد. طبیعتاً نظرات دلگرم کننده شما موجب شکوفایی ذوق هر هنرمند خواهد بود. از ارسال لینک سایتهای دیگر و ارائهی اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. در نظر داشته باشید هدف نهایی از ارائهی نظر دربارهی کالا، ارائهی اطلاعات مشخص و مفید برای راهنمایی سایر کاربران در فرآیند انتخاب و خرید یک محصول است. ما در این قسمت به نظرات و سوالات شما در اسرع وقت پاسخ میدهیم، پس شکیبایی پیشه کنید. سوالات شخصی خود، مبنی بر پیگیری سفارشات یا مشکلات در ثبت خرید را از طریق تماس با فروشگاه مرتفع کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت ربیع، مشکلات دریافت خدمات و درخواست کالا و نیز گزارش تخلفات را از طریق تماس با شمارهی 02591002425 در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.