سبد خرید شما خالی است

مجموعه داستان ضیافت

مجموعه داستان ضیافت را می‌توان به جرات از نخستین تجربه‌های سید مهدی شجاعی در داستان‌نویسی کوتاه به شمار آورد؛ چرا که حاصل بسیاری از آنها داستان‌هایی است که شجاعی در ابتدای جوانی و سال‌های دهه پنجاه تالیف کرده است . ضیافت از این منظر شامل داستان‌هایی است که ویژگی عمده آنها آرمان‌گرایی نویسنده‌اش و اصرار وی بر ترسیم چهارچوبی انتقادی است .

(0)
زمان باقی مانده
4,000 تومان

اطلاعات بیشتر

کتاب ضیافت در برگیرنده شش داستان کوتاه است که نخستین آن با عنوان « خالد » روایتی است ملودرام از زندگی مردی که فرزندانش با قدم نهادن برشانه‌های او و رسیدن به مکنت و مقام، او را از یاد برده و در نهایت از منزلش بیرون می‌کنند
داستان« بیست و یک سال تجربه » را می‌توان از منظر نخستین نقدهای جدی نویسنده‌اش به نظام آموزشی حاکم بر مدارس دید و حتی این نظام را استعاره‌ای از سیستم حاکمیت بر جامعه در دهه پنجاه نیز به شمار آورد .
داستان « ناخلف » را می‌توان در زمره نخستین داستان‌هایی به شمار آورد که امروزه در ژانر داستان انقلاب جای می‌گیرند. ناخلف حکایتی است عاطفی و تاثر برانگیز از رابطه پسر نوجوانی که مشغول به فعالیت‌های انقلابی است و پدر ساواکی‌اش در اندیشه زندانی کردن اوست و در نهایت نیز ماجرا بر عکس به فرجام می‌رسد .
اگر پدر ساواکی در داستان ناخلف را بتوانیم نماینده از تیپی اجتماعی بدانیم که طغیان انقلابی مردم ایران در دهه پنجاه را به نمایش می‌گذارد ، پسر او و مصالح فروش داستان « شکار شکارچی » نماینده تیپی از جامعه هستند که با حرکت انقلابی و باور دینی جامعه همسو بوده و حاضرند تمام هستی خود را نیز برای آن فدا کنند. خوانش این تیپ‌های داستانی که خلق شده در دهه پنجاه به شمار می‌روند در داستان شجاعی به دلیل دور بودن از فضای کلیشه‌ای موجود بر این گونه داستانی، بسیار جذاب است.
داستان « تو گریه می‌کردی » در این مجموعه تلاشی است از سوی نویسنده برای ترسیم چگونگی حضور فقر مادی و فکری در ساختار زندگی اجتماعی جامعه؛ تا جایی که مخاطب را با واقعیتی مانند تمایل نداشتن یک پدر به بزرگ کردن نوزادش به دلیل مشکلات مادی، صریح و بی پرده روبرو می‌کند.

برای آشنایی با نوشتار کتاب بخوانید :

دلم هری ریخت پایین وقتی که دیدم خط کش بلند و کلفتش را به سوی من گرفته است و تکان می دهد . اول فکر کردم که شاید پشت سرم ، پهلویم ، سمت راست ، سمت چپ ، بلاخره کسی باشد که اشاره معلم به او باشد و نه به من .

برای همین به محض دیدن اولین تکان های خط کش سرم را به اطراف گرداندم تا به قول معلم ادبیات " مشارالیه " را پیدا کنم ولی نبود . خود من بودم که درست در امتداد تکان های خط کش می لرزیدم . زیاد نمی ترسیدم از بلندی و کلفتی خط کش چرا که به کار زدن نمی آمد . تا ان وقت ندیده بودیم که این خط کش دست را سرخ پایی را کبود یا چشمی را تر کرده باشد . به قول خودش این خط کش را همیشه در دست داشت برای نزدن ...

مشخصات

مشخصات محصول
مولف
سید مهدی شجاعی
انتشارات
نیستان
تعداد صفحات
68
شابک
9789643377557
وزن
100 گرم
موضوع
داستان کوتاه فارسی
جلد
شومیز
قطع
رقعی

دیدگاه ها (0)