سبد خرید شما خالی است

حلوای عروسی

کتاب حلوای عروسی زندگی نامه داستانی شهید محمدرضا مرادی به روایت صغری ذوالفقاری مادر شهید است . شهید مرادی کمی قبل از جنگ نامزد می‌کند و سه، چهار ماه بعد از شروع جنگ هم به شهادت می‌رسد.

(0)
زمان باقی مانده
17,000 تومان

اطلاعات بیشتر

شهید مرادی کمی قبل از جنگ نامزد می‌کند و سه، چهار ماه بعد از شروع جنگ هم به شهادت می‌رسد. ایشان در آخرین نامه‌ای که به خانواده نوشته بود، از مادر می‌خواهد مقدمات مراسم عروسی‌اش را مهیا کند. مادر هم وسایل پخت شام عروسی را تهیه می‌کند و حتی با یکی از همسایه‌ها صحبت می‌کند تا خانه‌اش را برای برگزاری جشن ازدواج در اختیار آن‌ها بگذارند، اما در همین حین خبر شهادت محمدرضا را می‌شنود. ناخواسته همه وسایلی که برای مراسم ازدواج پسرش تهیه کرده بود صرف مراسم شهادت محمدرضا می‌شود.

قسمتی از خاطرات شهید را می خوانید :

یک روز با مش باقر برای خرید با هم بیرون رفته بودیم . محمدرضا را به همسایه سپردم . آن زمان داشتند تیر سیمانی در کوچه مان می زدند .

تا چراغ برق نصب کنند . وقتی برگشتم دیدم که محمدرضا سرش خونی است . تا من را دید گریه اش را قطع کرد . اصلا نمی خواست ناراحت شوم . از همان کودکی مراقب بود تا کاری نکند که غصه بخورم . دلسوز و غمخوارم بود . گفتم محمدرضا جان چی شده ؟ با شیرین زبانی گفت : هیچی نشده مامان ناراحت نشی ها درد ندارم . آقای زنگنه تعریف کرد که محمدرضا دوچرخه اش را برداشته تا دوری در کوچه بزند چرخش در چاله ای رفته و محمدرضا با سر به زمین افتاده . محمدرضا با خنده گفت : مامان من که نمی افتادم دوچرخه منو انداخت .

مشخصات

مشخصات محصول
مولف
فاطمه دانشور جلیلی
انتشارات
روایت فتح
تعداد صفحات
200
شابک
9786003300958
وزن
184 گرم
موضوع
سرگذشت نامه شهیدان جنگ ایران و عراق
شماره کتاب شناسی ملی
5148172

دیدگاه ها (0)