اکبر کاراته و قلیه پیتو

کتابی شیرین با موضوع داستان‌های طنز جبهه، از انتشارات مؤسسه سیره روایت شهدا، برای کودکان و نوجوانان، محسن صالحی حاجی‌آبادی نویسندگی این کتاب را بر عهده داشته، کتاب اکبر کاراته و قلیه پیتو حاکی داستان‌های ارزشی و روایتگر ایثار و ایمان رزمندگان دوران دفاع مقدس می‌باشد. در نقطه نقطه این کتاب عشق مجاهدان راه خدا به اهل بیت سلام الله علیهم و ائمه اطهار مشهود است.

در صفحه از کتاب می خوانید :

جیغ و داد بچه ها سنگر را پر کرده بود که فرمانده آمد داخل سنگر و گفت : برادرا چه خبره ؟

خلیلیان که صدای خنده اش همه جا را پر کرده بود ، خندید و گفت : چند تا اسرائیلی اومدند توی سنگر !

داشت حرف می زد که کسی داخل سنگر شد و گفت : بچه ها بیایید ، بیایید که قلیه پیتو رسید !

همه سرهایمان را برگرداندیم . آقای کاظمی بود . قابلمه ای دستش بود . بخار کمی از روی قابلمه می رفت و می خورد به سقف سنگر !

زل زد به بچه ها و گفت : ها چیه ؟ آدم ندیده اید ؟

صالح آب گلویش را پایین داد و گفت : چیه ؟ غذا چیه ؟ 

کاظمی گفت : اگه گفتید ! 

مرتضی گفت : بوی قلیه پیتو میاد ! 

جوزقیان گفت : قلیه پیتو ! آخ جون ! عجب غذایی !

فرمانده گفت : برید . برید آماده شید برای نماز ! 

کاظمی گفت : من این قابلمه را کجا بزارم .

فرمانده با دست اشاره کرد و گوشه سنگر و گفت بزارش اونجا ! 

( همونجا که اسرائیلی ها بودن ) 

شجاعی آمد داخل سنگر و گفت : به به چه بویی ! این بوی چیه ؟ 

خلیلیان گفت : قلیه پیتو ! 

قلیه پیتو ؟ قلیه پیتو دیگه چیه ؟!

صفحه 24 کتاب را مطالعه کردید.