سبد خرید شما خالی است

نیمه پنهان ماه 1 چمران به روایت همسر شهید

کتاب نیمه پنهان ماه جلد اول خاطرات شهید چمران به روایت همسر شهید غاده جابر همسر شهید چمران است که به قلم حبیبه جعفریان جمع آوری شده است .

(1)
زمان باقی مانده
9,000 تومان

اطلاعات بیشتر

اسم چمران برایم با جنگ همراه بود ، فكر می كردم نمی توانم بروم او را ببینم . از طرف دیگر پدرم ناراحتی قلبی پیدا كرده بود و من خیلی ناراحت بودم. سید غروی یک شب برای عیادت بابا آمد خانه مان و موقع رفتن دم در تقویمی از سازمان اَمَل به من داد، گفت هدیه است. آن وقت توجهی نكردم، اما شب در تنهایی،   همان طور كه داشتم می نوشتم، چشمم رفت روی این تقویم . دیدم دوازده نقاشی دارد برای دوازده ماه كه  همه شان زیبایند ، اما اسم و امضایی پای آن ها نبود . یكی از نقاشی ها زمینه ای كاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی شمع كوچكی می سوخت كه نورش در مقابل این ظلمت خیلی كوچك بود. زیر این نقاشی به عربیِِ جمله ی شاعرانه ای ، نوشته شده  بود :  « من ممكن است نتوانم این تاریكی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی كوچك فرق ظلمت و نور وحق و باطل را نشان می دهم و كسی كه به دنبال نور است این نور هرچه قدر كوچك باشد در قلب او بزرگ خواهد بود . » كسی كه به دنبال نور است، كسی مثل من، آن شب تحت تأثیر این شعر و نقاشی خیلی گریه كردم. انگار این نور همه وجودم را فرا گرفته بود. اما نمی دانستم كی این را كشیده.

بالأخره یک روز همراه یكی از دوستانم كه قصد داشت برود مؤسسه ، رفتم. در طبقه اول مرا معرفی كردند به آقایی و گفتند ایشان دكتر چمران هستند . مصطفی لبخند به لبش داشت و من خیلی جا خوردم، فكر می كردم كسی كه اسمش با جنگ گره خورده و همه از او می ترسند باید آدم قسی ای باشد ، حتی می ترسیدم ، اما لبخند او و آرامشش مرا غافل گیر كرد . دوستم مرا معرفی كرد و مصطفی با تواضع خاص گفت « شمایید؟ من خیلی سراغ شما را گرفتم ، زودتر از این ها منتظرتان بودم . » مثل آدمی كه مرا از مدت ها قبل می شناخته حرف می زد ، عجیب بود به دوستم گفتم « مطمئنی دكتر چمران این است ؟ » مطمئن بود مصطفی تقویمی آورد مثل همان كه چند هفته قبل سید غروی به من داده بود. نگاه كردم و گفتم « من این را دیده ام . » مصطفی گفت « همه تابلوها را دیدید ؟ از كدام بیشتر خوشتان آمد ؟ » گفتم : « شمع . شمع خیلی مرا متأثر كرد . » توجه او سخت جلب شد و با تاكید پرسید «شمع؟ چرا شمع؟» من خود به خود گریه كردم، اشكم ریخت. گفتم « نمی دانم . این شمع، این نور، انگار در وجود من هست، من فكر نمی كردم كسی بتواند معنای شمع و از خودگذشتگی را به این زیبایی بفهمد و نشان بدهد.» مصطفی گفت «من هم فكر نمی كردم یك دختر لبنانی بتواند شمع و معنایش را به این خوبی درك كند.» پرسیدم « این را كی كشیده؟ من خیلی دوست دارم ببینمش، آشنا شوم.» مصطفی گفت « من . » بیشتر از لحظه ای كه چشمم به لبخندش و چهره اش افتاده بود تعجب كردم «شما! شما كشیده اید؟» ...

مشخصات

مشخصات محصول
مولف
حبیبه جعفریان
انتشارات
روایت فتح
تعداد صفحات
88
شابک
9786003301207
وزن
70 گرم
موضوع
جنگ ایران و عراق سرگذشتنامه شهیدان
جلد
روکش مخمل و طلا کوب
شماره کتاب شناسی ملی
8417421
قطع
پالتویی

دیدگاه ها (0)